دل که به آیینه تبدیل شود...
مهدی جان
هر زمان که می گویم “العجل یا مولای یا صاحب الزمان “
زمزمه هایت را می شنوم که می گویی:
صبر کن چشم دلت نیل شود می آیم
شعرمن حضرت هابیل شود می آیم
قول دادم که بیایم به خدا حرفی نیست
دل به آیینه که تبدیل شود می آیم.
العجل یا مولای یا صاحب الزمان العجل
السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان
خدا
گاهگاهی که دلم می گیردبه خودم می گویم
در دیاری که پر از دیوار است
به کجا باید رفت؟ به که باید پیوست؟
به که باید دل بست حس تنهای درونم گوید:
بشکن دیواری که درونت داری؟!
تو “خدا” را داری
و “خدا”
اول و آخر با توست.
«سهراب سپهری »
نمی دانستیم...
آسمان ، از تو خبر داشت
ولی ما از تو، سهممان بی خبری بود ، نمی دانستیم
آب و جاروی در خانه ما شاهد بود
از تو بر ما گذری بود ؛ نمی دانستیم
این همه چشم به راهی نگرانم کرده
خود این هم نظری بود
نمی دانستیم….
خدا در همه جا یاد من است..
من خدایی دارم ، که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها
مهربان، خوب ، قشنگ ، نورانی
گاه گاهی سخنی می گوید….
با دل کوچک من ، ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد؛
او مرا می خواند؛
او مرا می خواهد؛
یاد او ذکر من است….
در غم و در شادی
چون به غم می نگرم
آن زمان رقص کنان می خندم
که خدا یار من است
که خدا در همه جا یاد من است….
*یا مهدی *
خدا کند ، که رضایم فقط ” رضای تو ” باشد
هوای نفس نباشد ، همه هوای تو باشد
خدا کند که گذارت فِتد به منظر چشمم
که سجده گاه نمازم ، جای پای تو باشد
** الغوث یا صاحب الزمان **
جمعه های بی تو..
از جمعه های بی تو چه دلگیر می شوم
جان خودم ، ز جان خود سیر می شوم
با هر نفس که می کشم اقرار می کنم
از این نبودنت به خدا پیر می شوم
گر با دل خراب رسیدم به محضرت
زیرا فقط به دست تو تعمییر میشوم
ازاینکه انتظار تو را می کشم ببین
از مردمان شهر چه تحقیر می شوم .
امام زمان (عج)
حافظ کجای کاری؟؟
فالت غلط در آمد !!
گفتی “غمت سر آید “
این عمر من سر آمد ….
مهدی….ولی…نیامد……
* اللهم عجل لولیک الفرج *[